یک نظر در مورد اینکه «چه شد که انگلستان به سمت صنعتی شدن رفت؟» با قرائت چپ گرایانه
تأثیر صنعت پارچه بافی در وضع سرف ها
وقتی که صنعت پارچه بافی در انگلستان رو به ترقی رفت، بدیهی است که احتیاج بیشتری به پشم پیدا شد و لازم آمد که چراگاه ها وسیع تر و گوسفندها بیشتر و پشم فراوان بشود. از این جهت، مالکین شروع کردند به این که زمین های زراعتی را به چراگاه مبدل کنند و زارعین را بیرون بریزند، و مخصوصا آزاد شدن سرفها را بهانه قرار داده، آنها را بی خانمان کردند، به طوری که در مدت کمی گوسفندها جانشین خانواده های دهقانی شدند. یکی از نویسندگان آن دوره می گوید: «گوسفند سابقا حیوان بسیار سربراهی بود، اما حالا همه چیز را خراب می کند و همه چیز را می بلعد، حتی آدمها را.»
زد و خوردهایی که در زمان هانری هشتم (1409 تا 1546م.) به عنوان اختلافات مذهبی با روحانیون روی داد، باعث کشتار آنها شد، برای همین بود که زمین های کلیسا را از چنگ آنها دربیاورند و مبدل به چراگاه کنند. البته این احتیاج به چراگاه که در اثر ترقی صنعت پارچه بافی پیدا شده بود، به آزادشدن سرفها کمک کرد، اما آزادی آنها به طریقی صورت گرفت که بیان کردیم. از این جهت آن ستمدیده ها باز هم دست به شورش زدند، اما این مرتبه هم شورش آنها با قتل عام خاتمه پیدا کرد.
دهقانانی که به این طریق از مزارع اجدادی خودشان اخراج شده بودند، غالبا به گدایی و ولگردی و یا راهزنی می افتادند. اما این وضع به صرف کارخانه دارها بود که روز به روز احتیاج بیشتر به کارگر پیدا می کردند. آنها محتاج کسانی بودند که آزاد باشند، یعنی وابسته به زمین یا به ارباب نباشند و با مزد کم مشغول به کار شوند. این بود معنی آزادی در زبان کارخانه دارها: از این جهت قوانین شدیدی علیه ولگردان وضع شد و آنها را به سختی مجازات می کردند تا به سمت کارخانه ها رانده شوند. پس، آزادی سرف در حقیقت عبارت از این بود که به آزادی، مزدور کارخانه دارها بشوند.
بنابراین می توانیم تغییری را که در اثر ترقی صنعت پارچه بافی در وضعیت سرف ها داده شد، این طور خلاصه کنیم:
در دورۀ فئودالیته، اسباب زراعت زارع در دست خود او بود وقاعدةً نمی توانستند او را از زمینی که در روی آن زراعت می کرد، بیرون کنند. ولی آزادی زارع این طور صورت گرفت که زمین را از گرفتند و فقط یک قسمت از زمین را با دریافت اجاره بها به او واگذار کردند. عدۀ کثیری از زارعین هم به گدائی و ولگردی و راهزنی افتادند و یا گرفتار مزدوری شدند.
به این طریق انگلستان وارد مرحلۀ صنعتی شد: ما از این جهت در تاریخ انگلستان جلو رفتیم که انگلستان جلوتر از دیگران به این مرحله قدم گذاشت...
از صفحات 62 و 63 کتاب «جامعه شناسی» نوشته احمد قاسمی، ناشر: مؤلف. تاریخ نشر: 1357