نمی دانم فیلم کوایدن  Kwaidan (داستان های وحشتناک با حضور ارواح) را دیده اید یا نه. این فیلم  که شامل چهار داستان البته با حضور ارواح است، ساخته ی کارگردان صاحب نام سینمای ژاپن «ماساکی کوبایاشی»  Masaki Kobayashi  است. کوبایاشی در چهارده فوریه ی ۱۹۱۶ در هوکایدوی ژاپن به دنیا آمد و در چهارم اکتبر ۱۹۹۶ در توکیو درگذشت. او این فیلم را در سال ۱۹۶۵ ساخت.

 

فیلم کوایدن در چهار اپیزود ساخته شده است و هر اپیزود داستان مستقلی را روایت می کند. اپیزود اول اوج این فیلم است و داستان آن شاید در فرهنگ و ادبیات همه ی ملل و نحل به نوعی هست و برای تنبه و هشدار کاربرد دارد. اما اپیزودهای دوم و سوم و چهارم، فرود آشکار این فیلم از اوج جذابیت و تعلیق و کشش به گودال ضعف مضمونی است.

البته داستان اپیزود دوم را شاید به نوعی و لونی دیگر در فرهنگ سایر ملل بیابیم، اما بدون شک داستان اپیزودهای سوم و چهارم فیلم اختصاص به سرزمین چشم بادامی ها و آیین شینتو دارد.

در هر حال فیلم «کوایدن» فیلمی دیدنی و به یاد ماندنی است.

وقتی اپیزود اول فیلم را دیدم، که مردی برای گریز از فقر و بدبختی زنش را آنطور بی رحمانه رها می کند و ناچار از زندگی با زنی مغرور و خودخواه می گردد، به راستی در کار دنیا حیران ماندم. و از بی وفایی انسان حرصم گرفت. اما آن بیت هم شاید ــ از یک جنبه و جهت ــ برای همین موقع سروده شده باشد: «فرشته ای که موکل است بر خزاین باد، چه غم خورد که بمیرد چراغ پیرزنی.» 

او سخت پشیمان شد و ده سال بعد درنیمه شبی تاریک به خانه ی سابقش بازگشت و زنش نیز مهربانانه به استقبالش شتافت و البته به خاطر قلب بزرگش او را بخشید، اما صبحگاه که مرد از بستر زنش برخاست، او و ما فهمیدیم آن کس که دیشب به استقبال مرد رفته و او را بخشیده، روح زنش بوده است که اکنون دیرزمانی است در فقر و نداری و حتما به خاطر گرسنگی در بستر خویش مرده و به توده ای استخوان تبدیل شده است.

فیلم نشان می دهد که مرد از شوربختی می گریزد، اما خیانت به زنی که در فقر رهایش می کند، زنی که برای خاطر او حاضر است بیش از پیش کار کند و حتی به کلفتی نیز تن دردهد، برایش خوشبختی نمی آورد.