مطلب اول
ترتیب کنونی سوره های قرآن توقیفی است یا اجتهادی؟
سپاس و ستایش از آن خداوندی است که ستایشگران به مدح او نرسند، و شمارشگران نعمتهایش را شمارش نتوانند، و کوشندگان حقش را ادا نکنند. آنکه همت های بلند به کنه ذات او نرسند و اندیشه های غواص و سرشار به او دست نیابند. (نهج البلاغه، خطبه یک)
همۀ خردمندان و عالمان و فرهیختگان دنیا در این مطلب اتحاد دارند که: «انسان در زندگی خود هدفی جز نیل به سعادت و خوشبختی و نیکروزی و کامروایی ندارد.» هر چند برای این عبارات تعاریف گوناگونی بخصوص از طرف فلاسفه ارائه شده، اما تقریباً در همۀ این تعاریف کلماتی مثل آزادی، رفاه، منزلت اجتماعی، وسعت معاش و مانند اینها همه در دایره تعریف خوشبختی آورده شده اند.
ناگفته پیداست که برای رسیدن به سعادت وخوشبختی هم مثل همۀ امور دیگر باید فعالیتی صورت گیرد و مسیری پیموده شود. اما درست در همین جاست که سؤالات بزرگ بشر طرح می شود:
یک) برنامه فعالیت و مقررات مربوط به زندگی انسان و نقشۀ راه او برای درک سعادت و خوشبختی واقعی در کدام کتاب و رساله مدون شده است؟
دو) استاد و معلم انسان برای طی مسیر سعادت کیست؟
سه) درس سعادت را در کدام مکتب می توان آموخت؟
این سه سؤال اساسی و بنیادی در مکتب اسلام به احسن وجه پاسخ داده شده اند. اما در این تحقیق رویکرد نگارنده – حسب الامر استاد – فقط به نقشۀ راه سعادت انسان یعنی قرآن کریم معطوف است و طرح یک سؤال در مورد این کتاب آسمانی و کوشش برای یافتن پاسخی درست به این سؤال.
پیش از طرح مسأله یادآوری یک نکته ضروری است و آن اینکه: مسلم است که کتاب آسمانی قرآن خود تاریخی سترگ دارد و با آگاهی از تاریخ این مکتوب الهی است که می توان هر چه بیشتر و بهتر از آن بهره مند شد و فایده برد.
یکی از مباحث مهم علوم قرآنی «توقیفی یا اجتهادی بودن سوره های قرآن» است که علت این اهمیت یا سوال زیر آغاز می شود و با گسترده شدن مطلب و در طول بحث این اهمیت پررنگ تر و آشکارتر می شود.
سوال: «ترتيبِ موجود سورههاي قرآني ـ كه با سورة «حمد» آغاز می شود و با سورة «ناس» خاتمه می یابد ـ به طور قطع بر اساس ترتیب نزول آنها مدون و مرتب نشده است. پس چگونه و با چه کيفيتي ترتيب آيات و سور، در قرآن مدون موجود، فراهم شده است؟»
قبل از اینکه به این موضوع بپردازیم، به مقدمه این بحث یعنی موضوع «جمع آوری و تدوین قرآن» می پردازیم تا ما را به موضوع اصلی تحقیق رهنمون شود. مسلم است که در همه بحث ها اصل بر ایجاز و مختصرگویی است تا کلام طولانی نشود.
به طور خلاصه در این تحقیق ادلۀ موافقان و مخالفان بحث اصلی و بحث های فرعی هر کدام در حد بضاعت طرح می شود تا در نهایت نتیجۀ صحیح حاصل شود. یکی از بحث های فرعی نیز نظریۀ «جمع و تدوین قرآن در زمان پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله» است که خود موافقان و مخالفانی دارد و هر کدام نیز برای سخن خود ادله ای ارائه می کنند.
پیش از طرح مسأله، موضوع گردآوری قرآن کریم را به اختصار یادآوری می کنیم:
گردآوری قرآن
قرآن کریم به تدریج بر پیامبر نازل می شد، و یاران رسول خدا آن را حفظ می کردند، و فصاحت و بلاغت آشکار آیات قرآنی و اسلوب دلکش آن نیز حفظ آن ها را آسان تر می ساخت. اما برخی از یاران پیامبر نیز که خواندن و نوشتن می دانستند، آن آیات را بر ورق پاره ها و چرم پاره ها (= «رقاع»)، شاخه های خرما ( که پوست آن را کنده بودند = «عسب»)، استخوان های شانۀ شتر (= «اکتاف»)، چوبی که بر پشت شتر می نهادند (= «اقتاب»)، و یا سنگ های پهن و نازک (= «لخاف») می نوشتند.
دربارۀ نام و عدّۀ حافظان و قرّاء قرآن در زمان رسول اکرم اختلاف است، ولی بنابر مشهورترین اقوال، که مبنی بر حدیثی از صحیح بخاری (4/169، احمد شاکر) است، این عده چهار تن بوده اند:
عبدالله بن مسعود، سالم مولی حذیفه، معاذ بن جبل، و ابیّ بن کعب.
سیوطی تعداد یاران پیامبر اکرم را که قرآن را می دانستند و یاد می دادند، هفت تن دانسته است، از این قرار:
یک- علی علیه السلام، دو- عثمان، سه- ابی بن کعب، چهار- زید بن ثابت، پنج- عبدالله بن مسعود، شش- ابودرداء، هفت- ابوموسی اشعری.
به نظر مفسران شیعه و بسیاری از مفسران اهل سنّت، امام علی علیه السلام در این جمع مرد نخستین از لحاظ تدوین، تفسیر و بیان علوم آن و شناساندن ناسخ و منسوخ و اقسام دیگر آن بوده است. از علی علیه السلام بیشتر از همۀ خلفای راشدین تفسیر نقل شده است. ابن ندیم نقل می کند که وقتی علی علیه السلام از مردم آن چیزی را دید که انتظارش را نداشت، سوگند خورد که ردای خود را از پشت خویش فرو ننهد تا وقتی که قرآن را جمع کند، و آن نخستین مصحفی است که قرآن مجید در آن گرد آمده است.
از اصبغ بن نباته نقل کرده اند که آن حضرت در خطبه یی فرمود: «... بپرسید از من پیش از آن که مرا از دست بدهید؛ چه سوگند به کسی که دانه را بشکافت، و جانداران را بیافرید، اگر از آیه آیۀ قرآن بپرسید، از وقت نزول، و علّت نزول آن شما را خبر می دهم، و شما را از ناسخ و منسوخ، و خاص و عام، و محکم و متشابه، و از مکی و مدنی آن آگاه می سازم...». (مفید، الارشاد، 23).
دربارۀ کاتبان وحی و عدۀ آن ها نیز اختلاف زیاد است، ولی تقریباً به اتفاق علمای قرآن، مشهورترین آنان علی بن ابی طالب علیه السلام، عثمان بن عفّان، زید بن ثابت، و ابی بن کعب بوده اند که علاوه بر وحی، نامه های آن حضرت را نیز می نوشتند.
جمع قرآن به این ترتیب که در دست ماست، در روزگار رسول اکرم صورت نگرفت، و این طبیعی بود؛ زیرا قرآن به تدریج نازل می شد، و هر زمان ممکن بود به مناسبت حادثه یی آیه یی نازل شود ( و نیز به دلایل دیگر...). ولی فکر جمع آوری قرآن از همان زمان رسول اکرم وجود داشت. در آیه یی از سورۀ قیامت خدا به پیامبر خود وعده می دهد که خدا ضامن جمع آوری قرآن است: «ان علینا جمعه و قرآنه» (قیامت، 75/ آیۀ 17).
ظاهراً بعضی از اصحاب رسول خدا آیات و سور قرآن مجید را به شیوۀ خود در مصاحفی جمع کرده بودند، و از آن جمله عبدالله بن مسعود، ابی بن کعب، ابوموسی اشعری و سالم مولی حذیفه بوده اند. اما مشهورترین مصاحف، مصحفی بوده است که زید بن ثابت به دستور ابوبکر پس از جنگ یمامه ترتیب داده بود؛ و این دستور ابوبکر برای آن بود که با کشته شدن یاران پیامبر (که اغلب حافظ و قاری قرآن بودند) در این جنگ و جنگ های دیگر بیم آن می رفت که حافظان و قاریان از میان بروند، و در نتیجه قسمت هایی از قرآن نیز از یادها برود.
(یمامه نام محلی است از مضافات نجد، و میان آن و بحرین ده روز راه است. چون مسیلمۀ کذّاب دعوی نبوّت کرد، ابوبکر خالد بن ولید را به جنگ او فرستاد، و خالد در سال 12 هجری مسیلمه را به قتل آورد و یمامه را فتح کرد. در این جنگ حدود چهارصد تن از قاریان و حافظان قرآن مجید حضور داشتند و لااقل 70 تن آن ها کشته شدند.)
زید آیات قرآنی را از حافظۀ اشخاص، ورق پاره ها، استخوان ها، و شاخه های پهن خرما جمع کرد و به ابوبکر سپرد. این مصحف پس از ابوبکر به عمر رسید، و پس از عمر نیز نزد دخترش حفصه بود تا آن که عثمان آن را از حفصه گرفت.
مصاحفی که بدین ترتیب جمع شده بود، چون با یکدیگر اختلافاتی داشت، موجب اختلاف مردم می شد. معروف این است که مردم کوفه مصحف عبدالله بن مسعود را پذیرفته بودند؛ مردم بصره مصحف ابوموسی اشعری را؛ مردم دمشق مصحف مقداد بن اسود را، و مردم شام مصحف ابی بن کعب را. به ویژه در زمان عثمان، که مردم عراق و شام در فتح ارمنستان و آذربایجان شرکت کرده بودند، دربارۀ قرآن، آیات آن و شیوۀ قرائت آن با یکدیگر توافق نداشتند، و هر کدام مصحف خود را درست می پنداشتند و بدان استناد می کردند. حذیفة بن یمان که در این جنگ حضور داشت، از اختلاف مسلمین در قرائت، و گاه کلمات آیات به وحشت افتاد و اندیشید که پیش از آن که اختلافاتی نظیر آن چه میان جهودان و ترسایان دربارۀ تورات و انجیل رخ داده، پیدا شود، باید از آن جلوگیری کرد. مطلب را با عثمان در میان نهاد و گفت: «این امّت را دریاب! پیش از آن که دربارۀ کتاب خدا همان اختلافی را بیابند که یهود و نصاری در باب کتب خود پیدا کردند». عثمان اندیشۀ او را پسندید و دستور داد که در دست هر کسی مصحفی یا آیه یی یا سوره یی و یا بخشی از قرآن باشد، بیاورد؛ و به حفصه نیز دستور داد که مصحف زید بن ثابت را بیاورد. آن گاه بفرمود تا از روی این همه مصحفی درست کنند که اساس و «امام» (= پیشوا) باشد، و اگر در قرائت کلمه یی و یا آیه یی اختلاف پیدا کردند، زبان و لهجۀ قریش را ملاک بگیرند، زیرا قرآن به زبان قریش نازل شده است. بدین ترتیب، مصحف رسمی آماده شد، و عثمان امر کرد تا از روی آن مصحف های متعدد نوشتند، و هر یک را به بخشی از اطراف دنیای اسلام آن روزگار فرستادند. آن گاه بقیۀ مصاحف را به دستور همو در آتش سوختند یا به آب شستند، تا اختلافی پدید نیاید.
(آشنایی با علوم قرآنی یا مقدماتی برای فهم قرآن مجید، دکتر علی اصغر حلبی، انتشارات اساطیر، تهران، چاپ دوم، تهران، 1383، صص 92 تا 95).
ادلۀ موافقان جمع و تدوین قرآن در زمان پیغمبر اکرم (ص) (1)
عده ای از محققان و مورخان – با توجه به روایات و شواهد – صریحاَ مدعی جمع و تدوین قرآن در زمان رسول اکرم (ص) می باشند. یکی از دانشمندان به نام «بلخی» در کتاب تفسیر خود به نام «جامع علم القرآن» می نویسد: «بسی شگفت انگیز و بهت آور است؛ مسلمین چگونه این رأی و عقیده را می پذیرند که رسول خدا (ص) در زمان حیات خود قرآن را به حال خود واگذارده و موضوع قرائت و تلاوت آن را استحکام نبخشیده و به جمع و تألیف آیات و سوره های آن اهتمام و اقدام نکرده باشد؟! قرآنی که حجتی برای مسلمین و سرمایۀ اساسی دعوت پیامبر (ص) و بیان فرائض و احکام دینی او بود.»
«سیدمرتضی» (355 تا 436 هـ . ق) که یکی از قدما و بزرگان علمی جهان تشیع است، معتقد بود که قرآن همزمان با حیات رسول خدا (ص) به ترتیبی که هم اکنون در اختیار ماست، جمع آوری و مرتب گردید، به این دلیل که قرآن را در زمان آن حضرت تدریس می کردند و به مردم تعلیم می دادند و عده ای از اصحاب پیامبر (ص) قرآن را حفظ کردند، و گروهی امثال عبدالله بن مسعود و ابی بن کعب قرآن را از آغاز تا انجام آن نزد پیامبر اکرم (ص) چند بار قرائت و ختم نمودند. سیدمرتضی در ادامه می گوید: «همۀ این شواهد دلالت دارد که قرآن بدون هیچ اضطراب و پراکندگی در زمان پیامبر اکرم (ص) کاملاً جمع آوری و مرتب شده بود و نباید به مخالفت برخی از دانشمندان شیعی و حشویه در این مورد اعتماد نمود، چون این مخالفت بر احادیث متکی است که ضعیف به نظر می رسند، ولی تصور شده که آنها صحیح هستند. صحت مسألۀ جمع و تدوین قرآن در زمان پیامبر اکرم (ص) معلوم و قطعی است.» (2)
یکی از فقهای معاصر یعنی «آیت الله خوئی» نیز از ادلۀ جمع و تدوین قرآن در زمان حضرت رسول اکرم (ص) یاد می کند و با روش فقهی و بررسی روائی، ادلۀ مخالفان را مردود می داند. وی می نویسد: «با مطالعۀ احوال پیامبر (ص) و یاران او به این نتیجه می رسیم که قرآن در عصر آن حضرت جمع آوری و منظم گردید.» ضمن اینکه فقیه مذکور روایات و مدارک مربوط به شروع جمع قرآن را در زمان خلفا نقل می کند، آنها را از جهات مختلف مورد خدشه قرار داده و با اسلوب ویژۀ بررسی روایات، ضعف و نارسائی و مجهول بودن آنها را اثبات می نماید. آیت الله خوئی در نهایت یاد آور می شود که جمع و ترتیب قرآن به وسیلۀ خلفا مخالف همۀ ادلۀ احکام شرعی اعم از کتاب و سنت و اجماع و عقل است. وی سپس نکته ای را متذکر می شود که مورد تأیید عده ای از محققان پیشین نیز می باشد؛ او می نویسد: «این مطلب درست است که عثمان همزمان با خلافت خود به جمع و تألیف قرآن اقدام نمود، ولی هدف او ساختن و پرداختن مصحف منظم و مرتب نبوده است (چون این کار در زمان حیات پیغمبر اکرم (ص) صورت گرفته بود) بلکه هدف و منظور عثمان از جمع آوری و تدوین قرآن، از میان بردن قرائات مختلف و گوناگون بود که احیاناً منجر به تحریف قرآن می گردید. عثمان دستور داد مصاحف دگرگون و پریشان موجود را بسوزانند تا مردم از مصحفی استفاده کنند که دارای قرآن واحد و یکنواختی باشد. (3) این نکته رانه تنها آن عالم عالیقدر یادآور شده است، بلکه – چنانکه اشاره شد – پیش از او دانشمندان دیگری نیز آن را متذکر شده اند. [مثلاً] «حارث محاسبی» می گوید: «مسأله ای که کسب شهرت کرده است، اقدام عثمان به جمع آوری و تنظیم قرآن می باشد، ولی حقیقت امر جز این است (زیرا عثمان کار تازه ای را شروع نکرد) بلکه پس از تبادل رأی با مسلمین عصر خود و قرآن شناسان وقت، سعی نمود مردم را بر کیفیتی خاص در قرائت قران متحد سازد. چون اختلاف قرائات در زمان عثمان سخت رو به فزونی نهاد، و در نتیجه بیم آن می رفت که نزاع و درگیری های ناخوشایندی به ارمغان آید.» البته عثمان مردم را به قرآنی متوجه و متحد ساخت که دارای ارزش و اعتبار بوده و به تواتر از رسول خدا (ص) نقل شده، و با شواهدی معتبر آن را تأیید کرد. مردم را از قرائات گوناگون – که احیاناً بر اساس روایات نزول قرآن بر هفت متکی بود – بر حذر داشت؛ زیرا این قرائات متنوع، که سخت آشفته و نابسامان گشته، و در میان مردم رایج شده بود، زمینۀ اختلافات دیگری را فراهم می کرد که گاهی از رهگذر آن مسلمین همدیگر را تکفیر می کردند و این حالت باعث از هم گسیختگی وحدت و یکپارچگی آنها می گردید. لذا عثمان خواست با پرداختن مصحفی که مبتنی بر قرائات یکنواختی بوده است، این گونه آشفتگی و نابسامانی های موجود در قرائات قرآن را سامان بخشد. کار عثمان از این نظر عملی پسندیده و در خور تقدیر و سپاس بوده و از این جهت نمی توان بر او خرده گرفت. انتقادی را که در این مورد متوجه عثمان ساختند، این بود که وی دستور داد مصاحف و قرآنهای موجود را بسوزانند که البته گروهی از معاصران وی و همچنین عده ای از مسلمین – پس از وی – نمی توانستند آن را با دیدۀ قبول و رضا بنگرند.(4)
ادلۀ مخالفان جمع و تدوین قرآن در زمان پیامبر اکرم (ص)
عده ای از محققان صریحاً اظهار داشته اند که: «قرآن در زمان رسول خدا (ص) به صورت یک کتاب جمع آوری و مدون نگردید.» «خطابی» در پاسخ به این سؤال – که چرا قرآن در زمان پیامبر (ص) در مصحف و دفتری فراهم نیامد، می گوید: چون رسول خدا (ص) همواره در انتظار وحی به سر می برد [یعنی هیچ گاه در زمان حیات رسول خدا (ص) مجال و فرصتی پیش نیامد که وحی منقطع گردد تا نویسندگان را به جمع و ترتیب قرآن در مصحف واحدی وادار سازد] و این احتمال وجود داشت که آیاتی نازل شود تا آیات دیگر را نسخ کند و یا تلاوت آنها را منسوخ سازد. و با وجود چنین اوضاع و احوالی – که وحی استمرار داشت – چگونه ممکن بود در زمان آن حضرت به جمع و ترتیب قرآن اقدام گردد؟ بدیهی است که این کار پس از انقطاع وحی – همزمان با پایان عمر آن حضرت – امکان داشت، لذا پس از رحلت رسول خدا (ص) هر یک از صحابه به نوبۀ خود به این کار اقدام نمودند.(5) گفتار طبری نیز در عدم جمع آوری و ترتیب قرآن در زمان پیامبر (ص) صراحت دارد؛ چنانکه در تفسیر او آمده است: «و این قرآن، جمله متفرق بوده به دست خلق، یک یک آیت و یک یک سورت، کم و بیش، هیچ کس را بیشتر از ابی بن کعب نبود، از بهر آنکه او پیوسته در صحبت و خدمت پیغمبر (ص) بودی، و هر گاه وحی آمدی، او نبوشتی. اگر شب بودی و اگر به روز بودی، او نبوشتی و یاران دیگر پیوسته با او نبودی. چون پیامبر (ص) از این جهان برون شد، به روزگار ابوبکر و عمر، خلق یکدیگر را کافر همی خواندند از بهر این قرآن، و هر یک مرد دیگر را همی گفتند این که به دست توست، نه قرآن است. پس چون خلیفه (عثمان) به خلیفتی نشست، خواست که این قرآن را جمع کند تا این اختلاف از میان خلق برخیزد. پس مصحف ابی بن کعب را بیاوردند. هیچ مصحفی نیافتند درست تر از آن. عثمان از آن نسختی برداشت و منادی را بانگ کردن فرمود که: هر کسی که از قرآن چیزی دارد، بیاورد و همی آوردند. هر آنچه درست می گشت، عثمان از آن نسخت می کرد.(6) پیداست که طبری نیز به طور جزمی عقیده اش این بوده که تا زمان ابوبکر و عثمان، قرآن پراکنده بود و هنوز نظم و ترتیبی در آن به وجود نیامده بود تا به صورت واحدی درآید. حتی در تأیید این مطلب یادآور می شوند که وقتی به «زید بن ثابت» در زمان خلافت ابوبکر پیشنهاد شد که قرآن را فراهم و مرتب سازد، در آغاز امر از این کار شانه خالی کرد و سخت بیمناک بود و می گفت: من به کاری که در زمان پیغمبر (ص) بی سابقه بوده است، دست نمی زنم و این کار از جابه جا کردن کوهها در نظر من سنگین تر و طاقت فرساتر است.(7)
«محدث نوری» از کسانی است که جمع و ترتیب قرآن را به صورتی که هم اکنون می بینیم، نمی پذیرد، اگرچه جمع و ترتیب آن – به گونه ای متفاوت از ترتیب قرآن موجود – مورد قبول این دانشمند عالی مقام در حدیث است. وی می نویسد: از مجموع اخبار و احادیث مربوط به جمع قرآن چنین برمی آید که قرآن کریم با ترتیب موجود آن، در زمان پیغمبر (ص) بی سابقه بوده است. وقتی کسی آن را با چنین ترتیبی حفظ و ازبر نکرده بود. بلکه قرآن به تدریج نازل می گردید و نگارش می یافت و در دو جا نگهداری می شد (یکی نزد رسول خدا (ص) که پراکنده و نامنظم بود و [دیگری نزد] نویسندگان وحی که از میان آنها سه نفر گزین شدند و علی علیه السلام در رأس آنها قرار داشت. وحی را روی تحریر، و کاغذ و استخوان شانۀ شتر و گوسفند و شاخه های خرما و سنگهای ظریف و چرمهایی که بر اشتران می نهادند، تحریر می کردند و بعد از رحلت رسول اکرم (ص)، این نوشته ها در اختیار امیرالمؤمنین علی علیه السلام قرار گرفت. جای دیگر که قرآن در آن محافظت می شد؛ خزینۀ ذهن و حافظۀ مردم و نوشته های دیگر صحابه و یاران آن حضرت بود که هر کس در خور نیاز و استعداد و توفیق حضور خویش به هنگام نزول آیات در سفر و حضر، آیات و یا سوره هایی از قرآن را حفظ نموده و یا آن را می نوشتند. از این اخبار نمی توان نتیجه گرفت که تمام قرآن به صورت نبشته ای نزد کسی موجود بوده، چه رسد به آنکه قائل شویم که قرآن با این ترتیب موجود، در زمان پیامبر اسلام مرتب و مدون گردید.(8)
به طور خلاصه حاصل این فراز از مطلب آنکه: «قرآن کریم در زمان حضرت رسول الله جمع و تدوین نشد و به صورت یک کتاب و مصحف درنیامد و به صورت غیرمجتمع تا عهد خلافت خلفای سه گانه در ذهن ها و مکتوب ها ماند.»
پي نوشت ها:
1.سید ابوالفضل، میر محمدی زرندی، تاریخ و علوم قرآن، ص 120.
2. شیخ ابو علی الفضل بن حسن، طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ترجمه علی کرمی، ج1 ص 43 مقدمه گ.
3. سید ابوالقاسم، خویی، بیان درعلوم و مسائل کلی قرآن، ترجمه محمد صادق نجفی، ج1 ، صص 409-375.
4. سید محمد باقر، حجتی، پژوهشی در تاریخ قرآن، ج 1 ص 227.
5. جلالدین عبد الرحمن، سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ترجمه سید مهدی حائری قزوینی، ج 1، ص 201.
6. سید محمد باقر، حجتی، همان، ج1 ص 228 (به نقل از تفسیر طبری ،ج1، ص 7).
7. همان، ص 228 ( به نقل از الفهرست طبری ص 42).
8. همان، ص 231 (به نقل از فصل الخطاب ،ص 14).