اخشیدی ها

(323 تا 358  هجری)

 

بعد از سقوط دولت طولونی، مصر تابع خلفای عباسی شد، اما ضعف عباسیان مصـر را عرصۀ آشوب کرد که ترکان قدرت طلب بودند و خلفا سست رأی، و والیـان و عاملان خراج رقابت داشتند. از سوی دیگر فاطمیان که از سال 296 دولت خویش را در آفریقا پـی افکـنده بودند، پیاپی بر مصر هجوم می بردند تا آن جا را مرکز دعوت و مقـــر خلافت فاطمـی کنند. وضع چنین بود تا محمـــد بن طـــغج اخشـید والی مصـر شد و به دوران وی این دیار سـر و سامان گرفت و کارها بهبود یافت.

 

 

محمـــد بن طـغج اخشـید (323 تا 334 هجری):

ابوبکـر محمـد بن طغـج بن جـف از اعقاب شاهان فرغانه بود که همـگی لقب اخشید داشتند. جف جـدّ اخشید به دربار معتصم خلیفۀ عباسی رفت و احتـرام دید. محمـد در آن جنگ ها که میان تکـین سردار ترک با نیروی عـبیدالله مهـدی فاطمی رخ داد، همراه تکـین بود و شجاعت و کفایت بسیار نمود و به صف خاصان تکین درآمد. به سال 307 هجری که تکین بار دیگر والی مصر شد، محمـد بن طـغج حکومت اسـکندریه داشت و در جنگ های سردار ترک بر ضدّ فاطـمیان که دل به فـتح مصر داشتند، شرکت مؤثر داشت. به همین لحاظ خلیـفۀ عباسی او را لقب اخـشید داد و نام وی بر منبرهای مصر و شام یاد شد.

به سال 328 هجـری که محمـــد بن رائق خـزری از جانب خلیفه والی مصر شد، اخـشید طغیان کرد و نام خلیفه را از خطبه برداشت و به نام خـلیفۀ فاطمی خطبه خواند. در عـریـش میان ابن رائق و اخـشید جنگی شد که به شکست ابن رائـــق انجامید و او به سوی رمله فراری شد. در عین حال پیمان صلحی به نفـع ابن رائق تنظـیم شد که همۀ ولایت شام تا رمـله از آن ابن رائق باشد. اخـشید بدین لحاظ این پیمان را پذیرفت که از نیروی خلافت بغداد و از جانب خلیفۀ فاطمی هراسناک بود. دو سال بعـد ولایت شام و مکّـه و مدینه به حکومت وی پیوست و قدرت او بالا گرفت و به فکر افتاد کار جانشینی فرزند خویش انوجور را محکم کند. از آن پس در قلمـرو اخشید آشوبها شد؛ علـویان مصر بر ضدّ او قیام کردند [و] حمـــدانیان به سال 332 قنسـرین را از او گرفتند. اخـشید به دفع ایشان به شام رفت و ابن ســـراج علوی عرصت را غنیمت شمرد و سـوی صعید تاخت و به غارت پرداخت و چون با اخـشید نمی توانست مقابله کند، سوی برقه گریخت و به خلیفۀ عباسی پناه برد.

اخـشید به هنگام مرگ کافـور خادم را به نیابت فرزند خویش ابوالقاسم انوجور که بیش از چهـار سال نداشت، برگزید. نام امارت خاص انوجـور بود، اما همۀ قدرت به دست کافـور بود. کافـور موافقت خلیفه را با فرمانروایی امیـــر خردسال اخشیدی بر مصر و شام و مکه و مدینه جلب کرد و بدین سان کار او بالا گرفت و نام کافـور در خطبه ها ذکر می شد. چون انوجـور بزرگ شد، میان او و کافور خلاف افتاد. سـپاه دو دسته شد؛ یک دسته از انوجور و دستۀ دیگر از کافور حمایت می کردند تا اینکه انوجور در سال 349 هجری مرد و برادرش ابوالحسن علی که 23 سال داشت، جانشین او شد. با وجود این کافور فرصت خودنمایی به او نداد و در حقیقت ابوالحسن در قصر خویش اسـیر کافور بود تا اینکه در سال 355 هجری مرد. بعد از ابوالحسن فرزندش احـــمد وارث مقام او بود، اما کافور نگذاشت او را به ولایت بردارند به این بهانه که او خردسال است و صلاحیت حکومت ندارد. آنگاه کافـــور نامه ای از خلیفۀ عباسی نشان داد که ولایت مصـــر را به او داده و همراه آن خلعت ها بود. کافـور دو سال و چنـد ماه بر مصر حکومت کرد تا اینکه فاطـــمیان مصر را در سال 358 هجری فتـح کردند.