سلاطین دهلی در هند
تاريخ سياسي اسلام> دوره بنىعباس> دولتهاى ديگر> ماوراء النهر
سلاطين دهلى در هند
602 ـ 962 ه/1206 ـ 1555 م
كتاب: تاريخ دولتهاى اسلامى و خاندان حكومتگر ج 2 ص 505
نويسنده: استانلى لينپل
پس از آنكه محمد غورى ـ خودش يا بواسطه ى فرماندهان سپاهش ـ شمال هند را تا مصب رود گنگ فتح كرد، غلام ترك خود يعنى قطب الدين ايبك را به حكومت دهلى برگماشت.قطب الدين بلافاصله پس از وفات محمد غورى در سال 602 ه (1206 م) خود را حاكم هند خواند و اولين دولت اسلامى را كه فقط در هند حكومت مىكرد بنا نهاد.زيرا سرزمين هند اسلامى تا اين زمان چيزى بيش از يكى از ايالات دور دست دولت غزنويان نبود.اين دولت اسلامى كه در هند تأسيس شد و به دولت مماليك معروف گرديد، اولين دولت از دول پنجگانهاى بود كه قبل از فتوحات مغول در هند پاى گرفت.
اين دولتها به يك خاندان واحد منسوب نبودند و نام عمومى «سلاطين دهلى» فقط از آن جهت بر آنان اطلاق مىگردد كه همگى در دهلى حكومت داشتند.
پس از آنكه ايلتتمش يا ايلتمش ـ غلام و داماد ايبك مشهورترين فرمانروايان اين دولت ـ ناصر الدين قباجه حاكم سند را به اطاعت خود درآورد، والى بنگال را نيز در همان سال مجبور كرد كه به اطاعت حكومت دهلى گردن نهد، و موفق شد كوششهاى ييلديز را براى بدست آوردن حكومت خود كه خوارزمشاه در غزنه آنرا از او گرفته بود، خنثى كند و در مقابل هجوم جلال الدين خوارزمشاه كه پس از شكست از قواى چنگيز ميخواست دولتى در آنجا تشكيل دهد، بخوبى مقاومت نمايد و سرزمين خود را تا كوههاى هندوكش گسترش دهد.
گر چه حملات مغول، منبع بروز اضطرابات و تشويشهاى شديدى در مدت چند سال بر هند بود ولى از حسن اقبال هند، مغولان مدت طولانى در منطقهى سند باقى نماندند.
ايلتتمش همچنان با قدرت به حكومت خود بر تمامى مناطق واقع در شمال كوههاى «ويندها«~ Vindhya ~»» ادامه مىداد و خليفهى بغداد نيز اين اولين دولت اسلامى هند را تأئيد كرد و طى فرمانى، فرمانروائى را به ايلتتمش داد! رضيه دختر ايلتتمش اولين بانوئى بود كه به فرماندهى دهلى رسيد اما مماليك بعدى، جرئت و جسارت محمد غورى و ايلتتمش را از دست دادند و با اينكه غياث الدين بلبان داماد ايلتتمش سياست سركوبگرانه را براى رهائى از سلطهى واليان مملوك ايالات در پيش گرفت ولى اين روش سرانجام به اضمحلال اين دولت منجر گرديد.
خلج يا خلجيون، مؤسسين اولين دولت اسلامى هند، حكومت اسلامى را تا حدود منطقهى دكن 127 در آن سوى كوههاى ويندها وسعت بخشيدند، و در سال 696 ه (1297 م) علاء الدين محمد خلجى، گجرات را فتح كرد و در سال 703 ه (1303 م) منطقهى «جيتور» را تصرف نمود و راچپوتها به طور موقت به اطاعت او گردن نهادند.فرماندهى سپاهش يعنى ملك كافور نيز بر دو شهر «ديوكير» و «ورنكل» مستولى شد و در دكن حكومتى مرتبط به دولت دهلى تأسيس كرد.
اما اين توسعه موجب ضعف دولت شد و با قتل ناصر الدين خسرو شاه آخرينفرمانرواى خلجىها در سال 720 ه (1320 م) در جنگى با تغلقشاه، دولت آنها منقرض شد.
با انقراض دولت مزبور به اين صورت، تغلقىها به جاى خلجىها بر مسند فرمانروائى دهلى دست يافتند و غياث الدين تغلق شاه 128 اولين فرمانرواى اين سلسله در سال 720 هجرى به سلطنت نشست ولى در سال 725 هجرى درگذشت.پس از او پسرش محمد دوم كه حركاتى عجيب داشت اما بسيار با هوش بود و از قدرتمندترين فرمانروايان دولت تغلقى به شمار مىرود به حكومت نشست.او دريافت كه نمىتواند در دهلى باشد و بر تمام دكن حكم براند، بنابر اين پايتخت خود را همراه با ساكنين آن جبرا به شهر «ديوكير» منتقل كرد و آنرا دولتآباد ناميد.اما با اين همه نتوانست از شورشهاى جدائى طلبانهاى كه در ايالات مختلف به وجود آمده بود مانع شود.تغلق نزديك بود اين نهضتهاى جدائى طلبانه را سركوب كند ولى جانشينانش در قلع و قمع اين حركات شكست خوردند و موجب شد تا ايالات قلمرو اين دولت استقلال يابند و نفوذ و سلطهى پادشاه دهلى فقط به پايتخت و برخى قسمتهاى كوچك اطراف منحصر شد.
با وفات ناصر الدين محمود شاه آخرين سلطان تغلقى در سال 815 هجرى (1412 م) دولت آنان سرنگون شد و با اينكه اشراف دهلى، دولت خان (از خاندان لوديه) را بر مسند فرمانروائى تغلقىها نشاندند اما حملهى تيمور در سالهاى 801 و 802 ه (1398 ـ 1399 م) شمال هند را به خون آغشت.
سادات يا خضر خانها به جانشينى خاندان تغلق، دولت خود را در دهلى تأسيس كردند.خضر خان سر سلسلهى خضر خانها يكى از امراى فيروز شاه تغلقى بود و ولايت ملتان را در دست داشت و تا هنگام هجوم تيمور بر سر كار باقى بود با مرگ محمود شاه تغلقى در سال 817 هجرى اعلان استقلال كرد اما سكه به نام شاهرخ پسر تيمور ضرب مىكرد. 129
مورخان در نسب خضرخان اختلاف دارند.
عالم شاه بن محمد آخرين فرمانرواى خاندان خضرخان در اثر غلبهى بهلول لودى در سال 855 ه (1451 م) به نفع بهلول از حكومت كناره گرفت.
لودىها كه جاى سادات را گرفته بودند در ميان ايالاتى كه تحت نفوذ مسلمانان بود فقط بر يك ايالت حكم مىراندند و هر يك از مناطق بنگال و جونپور و مالوه و گجرات در آن وقت، پايتخت دولتى مستقل بود.بتپرستان راجپوتى دكن نيز در آن ايام توانستند بخشهاى بزرگى از قلمرو قديم خود را مجددا تصرف كنند.لودىها هم چنين يكى از فروع خاندان خضر خانيان محسوب مىگردند.
بهلول لودى، اولين حاكم اين خاندان، مردى افغانى بود كه در خدمت محمد شاه خضرخانى مىزيست و در سال 855 ه به حكومت دهلى دست يافت و مدت چند سال با ملوك شرق ـ همانطور كه بعدا خواهد آمد ـ جنگيد.پس از بهلول، از ميان سه فرزندش بزرگترين آنها يعنى نظام خان ملقب به سكندر به جاى پدر نشست و با طغيان برادرانش عالم خان و باريك شاه روبرو شد ولى بر آنها غلبه كرد و بسيارى از معابد بتها را ويران نموده و به جاى آنها مساجد متعدد بنا نهاد.او در سال 922 يا 924 هجرى در اثناىبازگشت از محاصرهى قلعهى «رشهپور» درگذشت .ابراهيم بن سكندر، آخرين حاكم اين خاندان نيز در سال 932 هجرى در نبردى كه بين او و بابر شاه در گرفت كشته شد و سلسلهى لودىها منقرض گرديد.
با اينكه امراى افغان، يكى از برادران هفتگانهى ابراهيم بن سكندر به نام محمود را در «كالنجر» به حكومت نشاندند، و با اينكه محمود تا سال 940 هجرى به حكومت خود ادامه داد ولى او نيز در اثر هجوم بابر سقوط كرد.
ارتش بابر به فرماندهى خود او بين سالهاى 932 تا 937 ه (1526 تا 1530 م)، بخش عظيم شمال هند را به استثناى بنگال به اطاعت درآورد و در نتيجه، خلجىها نيز از بدست آوردن فرصت براى تحقق طرح خود مبنى بر جمع كردن اجزاء پراكندهى دولتشان ناتوان شدند.پس از وفات بابر، كسانى كه به او منسوب بودند به وسيلهى فريد شيرشاه افغانى و افغانهاى بنگال بين سالهاى 946 تا 947 (1539 ـ 1540 م) از هند طرد شدند و دولت اسلامى هند كه رو به ضعف نهاده بود، به فضل تدبير و شجاعت فريد شير شاه مجددا قدرت و نفوذ خود را بازيافت.
شير شاه از بزرگترين حكام هند محسوب مىشود.پدرش حسن و جدش ابراهيم معروف به شير اجل در خدمت امراى هند مىزيستند، اما شير شاه در جوانى به خدمت دولت خان و بهادر خان نوحانى پيوست و به جهت شجاعتش از سوى بهادر خان به شيرخان ملقب گرديد و سپس از سوى افغانها به شير شاه معروف شد اما نام اصلى او فريد بود.
ستارهى فريد، در دورانى كه در خدمت بهادر خان مىزيست درخشيدن گرفت.در سال 942 هجرى بنگال را فتح كرد و سپس براى بار اول در سال 946 هجرى بر همايون شاه غلبه يافت و اين پيروزى او را پر آوازه ساخت و راه حكومت او را گشود.برخى از مورخين معتقدند كه ابتداى سلطنت او سال 546 هجرى بوده است ولى حقيقت آن است كه شير شاه براى بار دوم، در محرم سال 947 ه (1540 م) همايون شاه را شكست داد و او را مجبور كرد به كابل بگريزد و خود وارد «اگرا» شد و در آنجا بر مسند حكمرانى نشست.پس بايد گفت كه سال 947 هجرى تاريخ ابتداى حكومت او بوده است.شير شاه پس از اين وقايع بر دهلى و توابع آن مستولى شد و در سال 949 مالوه و بيشتر شهرهاى هند را فتح كرد.
در سال 952 ه (1545 م) شير شاه در اثناى محاصرهى قلعهى كالنجر زخم برداشت و پس از فتح قلعهى مزبور در دهم محرم يا يازدهم ربيع الاول همان سال درگذشت.با مرگ او، اولادش به فرمانروائى نشستند و سلطنت دهلى به اين ترتيب كاملا به خاندان افغانى آنها منتقل شد.اما شهرها از ورود به اطاعت حاكم افغانى سرباز زدند و در نتيجه راه براى بازگشت همايون شاه به هند باز شد و او در سال 962 ه (1554 م) به منطقه بازگشت و در همان سال بر سكندر شاه سوم آخرين حكمران افغانى غلبه يافت و او را پس از محاصره مجبور كرد امان بخواهد .به اين ترتيب دولت افغانها در هند منقرض شد. 120
پس از انقراض سلسلهى افغانها، امپراطورى عظيم هند پاى گرفت و تا قرن چهاردهم هجرى دوام يافت.
سلاطين دهلى
602 هجرى قمرى قطب الدين ايبك تركى (غلام محمد غورى)
607 آرام شاه
607 شمس الدين ايلتتمش 131
633 ركن الدين فيروز شاه اول 132
634 رضيه خاتون
637 معز الدين بهرامشاه
639 علاء الدين مسعود شاه
644 ناصر الدين محمود شاه اول
664 غياث الدين بلبان 133
686 معز الدين كيقبان 134مماليك
1 ـ قطب الدين ايبك (غلام محمد غورى)
2 ـ آرام/دخترش/3 ـ ايلتتمش
4 ـ فيروز اول/5 ـ رضيه/محمود در بنگال/6 ـ بهرام/8 ـ محمود اول/دخترش /9 ـ بلبان
7 ـ مسعود
(خاندان بلبان)
10 ـ كيقباد/كيكاووس (در بنگال) /فيروز (در بنگال)
بغراشاه (در غرب بنگال) /بهادر (در شرق بنگال) /نصر الدين لكهنوتى/قتلوخان/حاتم خان (در بهار)
187 ـ خلجىها 135
689 هجرى قمرى جلال الدين فيروزشاه دوم
695 ركن الدين ابراهيم شاه اول
695 علاء الدين محمد شاه اول
716 شهاب الدين عمر شاه 136
716 قطب الدين مبارك شاه اول
720 ناصر الدين خسرو شاه
11 ـ فيروز دوم
12 ـ ابراهيم اول/13 ـ محمد اول
14 ـ عمر/15 ـ مبارك اول
16 ـ خسرو
188 ـ تغلقىها
(تغلقشاهيه)
720 هجرى قمرى غياث الدين تغلق شاه اول
725 محمد دوم پسر تغلق
752 فيروز شاه سوم
790 غياث الدين تغلق شاه دوم
791 ابو بكر شاه
792 محمد شاه سوم
796 سكندر شاه اول
796 محمود دوم
797 نصرت شاه
802 محمود شاه دوم (مرتبهى دوم)
815 دولت خان لودى 127
17 ـ تغلق اول/سپاه سالار رجب
18 ـ محمد/19 ـ فيروز سوم
محمود/فتح/ظفر/22 ـ محمد سوم
20 ـ تغلق دوم/25 ـ نصرت/21 ـ ابو بكر/23 ـ سكندر اول/24 ـ محمود دوم
189 ـ سادات
(خضر خانان)
817 هجرى قمرى خضر خان سيد
824 معز الدين مبارك شاه دوم
837 محمد شاه چهارم
847 عالم شاه
27 ـ خضر
28 ـ مبارك دوم/فريد/29 ـ محمد چهارم/30 ـ عالم
190 ـ لودىها 138
855 هجرى قمرى بهلول لودى
894 سكندر دوم پسر بهلول
923 ـ 932 ابراهيم دوم پسر سكندر 139
31 ـ بهلول لودى
32 ـ سكندر دوم (نظام خان) /عالم خان (علاء الدين) /تاتارخان/باريك شاه
33 ـ ابراهيم دوم/جلال/اسماعيل/حسن/محمود/شيخ اعظم همايون
191 ـ افغان
(افغانيان سورى)
947 هجرى قمرى شير شاه فريد
952 اسلام شاه 140
960 محمد پنجم، عادلشاه (عدلى)
961 ابراهيم سوم، سور
962 سكندر شاه سوم
(سپس امپراطوران هند)
بهاء الدين بن محمد
ابراهيم/حسن
34 ـ شير شاه/نظام خان سور/غازى خان سور/38 ـ اسكندر سوم
35 ـ اسلام شاه/36 ـ محمد عادل/37 ـ ابراهيم سوم سور
فيروز/شيرخان
دولتهائى كه در سرزمينهاى هند تأسيس شدند
دولت محمد بن تغلق نزديك به تمامى هند را برداشت اما ايالات دور افتاده در همان ايام حيات محمد، اعلام استقلال كردند.
در آغاز نهم هجرى، بخش بزرگ متصرفات محمد، به دست هفت دولت اسلامى محلى و برخى راجههاى هندو افتاد.
599 ـ 984 ه (1) حكام بنگال و ملوك آن
796 ـ 905 ه (2) ملوك شرقى در جونپور
804 ـ 937 ه (3) ملوك مالوه
735 ـ 995 ه (4) ملوك كشمير
799 ـ 980 ه (5) ملوك گجرات
801 ـ 1008 ه (6) ملوك خاندش (فاروقيون)
748 ـ 933 ه (7) ملوك بهمنى (ملوك گلبرگه)
پس از انقراض ملوك بهمنى، قلمروشان ميان پنج خاندان تقسيم شد
896 ـ 983 ه (8) خاندان عماد شاه (در برار)
896 ـ 1008 ه (9) خاندان نظام شاه (در احمدنگر)
897 ـ 1018 ه (10) خاندان بريدشاه (در بيدر)
895 ـ 1097 ه (11) خاندان عادلشاه (در بيجاپور)
918 ـ 1098 ه (12) خاندان قطب شاه (در گلكنده)
اكبر شاه اين دولتهاى دوازدهگانه را به امپراطورى مغولان هند ضميمه كرد.اوزنگزيب بر دولتهاى دكن مستولى شد
این مطلب از سایت زیر برداشت شده است:
http://lailatolgadr.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=2564:---&catid=345:--&Itemid=242