Alfan

(تصویر روی جلد کتاب «هنر اسلامی»)

(این مطلب تنها نظر شخصی اینجانب است.)

ایراد دیگری که بر کتاب «هنر اسلامی» می توان گرفت؛ علاوه بر ترجمۀ ناروان و نازیبای آن، استفاده از واژۀ «هنر عربی» به جای «هنر اسلامی» است.

این تقصیر البته متوجه نویسندۀ کتاب و نه مترجم آن است که عرب است و در فرانسه درس خوانده، و در فضای عربی فعلی  هم به سر می برد.

مثلاْ در صفحه ۱۳۷ کتاب همراه با چند غلط مخصوص می خوانیم: «هنگامی که در هر شهری و مسائل زراعت و پرورش حیوان فراهم نباشد، یعنی آب کافی برای آبیاری موجود نباشد، طولی نمی کشد که [شهر] از بین می رود. در این زمینه نمونه های بسیاری است. فراهم نمودن آب که شرط اصلی استقرار یافتن تمدن است، نشان عربی متمایزی را به شهر داده است.»

مطالعات و تحقیقات محققان معلوم نموده که قوم عرب، پس از تشرف به اسلام، بر اساس آموزه های دینی «اصل» قومیت را (لااقل برای مدتی) به کناری نهادند و با شناسۀ «مسلمان»؛ یعنی شخصی که اسلام آورده، شناخته شدند.

گرچه از اندکی پس از آغاز اسلام این امر چندان رعایت نشد، اما اصل درست، همان است و رعایت نکردن اصول مسلم و درست، دلیل بر مردود بودن آنها نیست.

تأثیر هنر ایرانی بر مسلمانان چیزی است که قابل انکار نیست. به گواهی تاریخ؛ امویان به جهت همسایگی شان با دولت روم شرقی و تمدن بیزانسی، در هنر و معماری، بیشتر از آنان تأثیر پذیرفتند.

عباسیان هم هنر را بیشتر از ایرانیان اخذ کردند.

خود ایرانیان هم پس از آشنایی و تشرف به اسلام، هنر خود را مطابق با دین شریفی که بدان گرویده بودند، پیراستند و در تعالی هنـــــر اسلامی به جد کوشیدند و منشأ آثار بهتر و ارجمندتر شدند.

این مطلب تنها در مورد ایرانیان صادق نیست و در ممالک دیگر نیز همین مسأله ساری و صادق بود.

اسلام، تحجر و کشیدن دیوار آهنین به دور خود را نه قبول دارد و نه می پسندد. اسلام، مسلمانان را به فراگرفتن علم می خواند حتی اگر این علم در مسافت بعیدی به دوری کشور چین باشد.

پس ذکر واژۀ نازیبای «هنر عربی» که نویسنده بارها و بارها آن را تکرار می کند، یکی از موارد ضعف کتاب است.

تأثیر آب و هوای فرنگستان (که گویی بالذات مربی است و قلب ماهیت می کند!) بر نویسنده هم البته نباید از خاطر برود. بهنسی در فرانسه و سوربن درس خوانده و لذا به طور مطلق از آثار مستشرقان بخصوص مستشرقان فرانسوی، تأثیر پذیرفته است. (البته باید اعتراف کرد  که غلب آثار مسلمانان را مستشرقان یافته، تصحیح کرده، و چاپ نموده اند.)  نظر و تأکید رندانۀ عموم مستشرقان هم بر واژۀ «عرب» است و نه اسلام. یعنی مستشرقان به طرز موذیانه ای همه جا به جای واژه اسلام، از واژه عرب استفاده کرده اند. فضای ناسیونالیستی و عربیستی کشورهای عرب زبان هم بر این مطلب دامن می زند. لذاست که از دیدن هزاربارۀ  این واژه در این کتاب نباید جا بخوریم و یا احیاناً ناراحت شویم.

Nafe

( تصویر جامع عقبه بن نافع در قیروان ـ تونس)